سرانجام کارهای بد کفران و انکار خوبی است 
کد خبر: 4187417
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۹
در صحبت قرآن/ 296

سرانجام کارهای بد کفران و انکار خوبی است 

هیچ بلا و سختی در جهان بدتر از این نیست که آدمی به زشتکاران و ظلم و تعدی منسوب گردد و هیچ زیانی بیش از این بر آدمی وارد نمی‌شود که گوهر خوبی و تاج کرامت و انسانیت را از دست بدهد.

۳۶۵ روز در صحبت قرآن، نوشته استاد حسین محی‌الدین الهی قمشه‌ای، کتاب چهارم از مجموعه کتاب‌های جوانان و فرهنگ جهانی است. این مجموعه با هدف شناساندن فرهنگ و ادبیات به جوانان اولین بار سال ۱۳۹۰ به همت نشر سخن تدوین و منتشر شده است.
 
کتاب «۳۶۵ روز در صحبت قرآن» ۳۶۵ قطعه کوتاه و بلند از قرآن برای آشنایی جوانان با تعلیمات فراگیر قرآن انتخاب شده و کوشش شده است که این گنجینه تصویری از ابعاد گوناگون کلام آسمانی برای مخاطب ترسیم کند.
 
این کتاب، تفسیر در معنی اصطلاحی کلمه مانند تفاسیری چون کشاف و مجمع البیان و امثال آن نیست، بلکه بیشتر انعکاسی از کتاب وحی در ادب عرفانی فارسی و اسلامی است و نگاهی دارد به قرآن از دیدگاه ادبی، زیباشناسی و اخلاقی، اجتماعی و عرفانی.
 
گروه اندیشه ایکنا به منظور بهره‌مندی مخاطبان خود از این گنجینه قرآنی و ادبی اقدام به انتشار قطعه‌هایی از کتاب «در صحبت قرآن» کرده است. دویست و نود و ششمین قسمت از تحفه این کتاب با عنوان «سرانجام کارهای بد کفران و انکار خوبی است» تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

 

ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۰روم ﴾

سرانجام آنان که به کارهای زشت و ناشایست پرداختند آن خواهد بود که آیات الهی را تکذیب کنند و مورد استهزا و ریشخند قرار دهند(10). 

جزای بدی جز بدی نیست. بدان را بیگمان بدی در پیش است چنانکه خوبان را خوبی در انتظار خواد بود. این یکی از قوانین کلی عالم است و این قانون بارها و بارها در قرآن تکرار شده است تا به خوبی در دلها بنشیند. در سوره یونس آیه 26، خداوند می‌فرماید «للذین احسنو الحسنی و زیادة» یعنی آنها که کار نیک کردند به نیکی می‌رسند و چیزی بیش از آن. اما آنها که بدی می‌کنند معادل همان بدی را دریافت خواهند کرد چنانکه در آیه حاضر آمده است. اگر در جایی بدی و سختی هست میل می‌کند به سوی آن کس که خود را به بدی آراسته و انتظار آن بدی است. به گفته مولانا در مثنوی: 

ذره‌ذره هر چه در ارض و سماست
جنس خود را همچو کاه و کهرباست 
ناریان مر ناریان را جاذبند
نوریان مر نوریان را طالبند 
او جمیل است و محب للجمال
کی جوان نو گزیند پیر زال 

عجب است که آدمیان وقتی می‌خواهند مقام خوبی و محبوبی را به دست آورند، خود را برای آن می‌آرایند اگر چه ریا و تظاهر باشد و خوب می‌دانند که اگر صاحب جمالی در راه است باید خود را برای او آراست زیرا بدیهی است که او پیش زشتان و ددصفتان و دیورویان نمی‌رود. او انسان آلوده و ژنده و آشفته را خوش نمی‌دارد پس چهره را به لبخند و ظاهر را به پاکیزگی و لباس فاخر می‌آرایند باشد که بدان خوبی دست یابند. این قانون جاذبه عمومی را هم در دل پذیرفته‌اند و این همه جامه‌های دروغ و تزویر و نقاب‌های مردم فریب که آدمیان به خود می‌پوشند حاصل اعتقاد به همین جاذبه سنخیت است الا آنکه اگر با ظاهر آراسته و باطن آلوده خوبرویی را به چنگ آورند بی‌گمان به زودی آن خوبرو از پیش ایشان خواهد رفت و زشت رویی به جای او خواهد نشست. چگونه است که مدرم انواع کارهای بد که از زشتی آن به خود می‌لرزند و از شرم آب می‌شوند و به جا می‌آورند، چه دروغ‌ها می‌گویند و چه ظلمت‌ها می‌کنند و در انتظار خوبی و خوشی و سعادت نشسته‌اند. 

زهی خیال باطل که عالم این چنین نابینا و نادان باشد و فرق میان خوبی بدی را ندهد. این آیه فرشته‌ای است که مرتب اعلام می‌کند که عاقبت بدکاران بدی است و هنگامی که این بدی مکرر شد و قبح بدی از میان رفت به تدریج بدکاران به تکذیب آیات الهی یعنی قانون مسلم هستی می‌پردازند و آن را به سخره می‌گیرند و به چند روزی اقبال دنیوی که آزمون آنهاست چنان مغرور می‌شوند که فرشته آن آیت را ریشخند می‌کنند که کجاست آن بدی که برای ما در راه است چرا ما را هیچ بدی پیش نمی‌آید و این منتهای شقاوت آدمی است که راه را حتی بر درهای بی‌شمار توبه که همیشه باز است می‌بندد تا به ناگاه پرده ستاری حق فروافتد و زشتی و تباهی کارشان آشکار شود و آن بدیها را که کرده‌اند به چشم ببینند و چون قارون در زمین فرو روند چنانکه مولانا گفت: 

ای آنکه به دلها، ز حسد خار خلیدی
اینها همه کردی و در آن گور خزیدی 
تلخی دهد امروز تو را در دل و در کام
آن زهرگیاهی که در این دشت چریدی 

هیچ بلا و سختی در جهان بدتر از این نیست که آدمی به زشتکاران و ظلم و تعدی منسوب گردد و هیچ زیانی بیش از این بر آدمی وارد نمی‌شود که گوهر خوبی و تاج کرامت و انسانیت را از دست بدهد. از فیلسوف بزرگ آلمانی، کانت، نقل کرده‌اند که گفت: اگر امروز به من گویند که مرگت فرا رسیده است مرا هیچ جای نگرانی نیست. گویم: فرمان خدا راست اما وای بر من اگر بگویند که فلان کس از تو ستمی دیده و تلخکام است، مرا هیچ قرار و آرام نخواهد ماند.

انتهای پیام
captcha